سال هفتم هجری پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه هزار و ششصد نفر سرباز برای فتح قلعه خیبر که در 32 فرسخی مدینه قرار داشت روانه شدند. مسلمانان در. بیابانهای اطراف خیبر مدتی ماندند و نتوانستند قلعه‌های خیبر را فتح کنند. از نظر غذائی در مضیقه سختی قرار داشتند به طوری که بر اثر شدت گرسنگی، از گوشت حیواناتی که مکروه بود، مانند گوشت قاطر و اسب استفاده می‌کردند.

در این شرایط، چوپان سیاه چهره‌ای که گوسفندان یهودیان را می‌چراند، به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و مسلمان شد؛ سپس گفت: این گوسفندان مال یهودیان است؛ آنها را در اختیار شما می‌گذارم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)، با کمال صراحت در پاسخ او فرمود: این گوسفندها نزد تو امانت هستند، و در آئین ما خیانت به امانت جایز نیست، بر تو لازم است که همه گوسفندان را به در قلعه ببری و به صاحبانشان بدهی. او فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را اطاعت کرد و گوسفندان را به صاحبانشان رساند و به جبهه مسلمین بازگشت.(1)

پی‌نوشت:

1. داستانها و پندها 8/114- سیره ابن هشام 3/344

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته سید علی اکبر صداقت، نشر ناصر.


بعد از مطالعه داستان فوق لطفا لینک های خبری زیر را مطالعه کنید






لینک خبر:

سایت فارس نیوز

لینک خبر :

سایت مشرق نیوز



پ.ن. سوار کردن مسافر یعنی عقد قرار داد و عهد راننده .

پ.ن. راننده قبل از سوار کردن مسافر وضعیت وی را مشاهده کرده بود و می توانست او را سوار نکند.

پ.ن. خیانت در امانت  ،‌  وفای به عهد .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها